علیرضا رضوانی ،1394
تحلیلی بر : فرشید موسوی ، روند شکل گیری فرم ،1390
• "فرم از عملکرد تبعیت میکند".
در طول تاریخ معماری عبارتی فریبنده تراز این جمله وجود نداشته است. در قرن نوزدهم زمانی که این عبارت برای اولین بار توسط لویی سالیوان به کار برده شده است، جنبه ی فرهنگی و اجتماعی عمل کرد مورد نظر بود. گونه های مختلف ابنیه، مصالح ساختمانی متفاوتی را در ذهن تداعی می کردند که به نقل از سالیوان تمامی ماهیت های ارگانیک و غیر ارگانیک، فیزیکی و متافیزیکی، انسانی و ماورای انسانی و هم چنین مظاهر راستین ذهن،دقلب و روح رادر بر می گرفت...
فرشید موسوی نویسنده کتاب ارزشمند" روند شکل گیری فرم" مقدمه کتاب خود را با این یادواره تاریخی از مدرنیته اغاز می کندو اگر چه او توضیح بیشتری ارایه نمی کند ولی من هم معتقدم که بسیاری از آثار مدرنیستها (و نه اکثر انها)حامل توجهات فرهنگی، اجتمایی و متافیزیکی بودند ولی با این وجود تاریخ گواه اتهام به مدرنیستها برای اتکای به عملکرد مادیگرای تک بعدی توسط پسینیان بوده است.
تجربه و نحوه عمل بسیاری از معماران و شهرسازان در نیمه دوم قرن بیستم نشان از تلقی امکان پذیری جدایی فرم از عملکرد بوده است بطوریکه فرم گرایان عملکردگرایان را به انتقاد می گرفتند و عمل گرایان فرم پردازان را؛
ولی پرسش اصلی که بارها در ذهن ما خطور کرده و با فرض یقینی بودن این جدایی جسارت بیان آن را نداشته ایم این است که: مگر فرم برای عملکرد نیست؟ ولی باز سوال ما را فرو خورده ایم که نکند چیزی باشد که فرم را بسازد و عملکرد نباشد!
موسوی ادامه می دهد: فرم یک مقوله ذهنی و قیاسی است که به ماهیت ماده توجه و در نتیجه به فرهنگ جلوه و معنا می بخشد؛ و نهایتا در یک سلسله مراتب علت و معلولی ،بین آن ها یک رابطه ی (هیلومورفیک) ایجاد می کند. در طول تاریخ، جدایی فرم از ماده باعث پیدایش فرم هایی در معماری شده که این فرم ها یا تنها براساس ملاحظات مربوط به پروسه ی تولید یک (جسم فیزیکی) و فارغ از ارتباط آن شی با مردم و محیط شکل گرفته اند، یا تنها با توجه به نحوه ی درک فرم ها و بدون توجه به نحوه ی تولید آن ها پدید آمدند؛
این بدان معنی است که فرم ها بدون واسطه بوده و نتیجه ی مستقیم اهداف یا خواسته ی طراحان بوده اند، به عبارت دیگر نتیجه ی ملاحظات عقلانی یا احساسی بوده اند. موسوی سپس سوال ما را به صورتی دیگر و بسیار تحریک کننده مطرح می کند که:
اما اگر فرم از عملکرد تبعیت نمی کند .پس از چه چیزی تبعیت می کند؟ ...
و پاسخ ساده و قابل توجهی در باز تعریف ماده و مصالح به آن می دهد:
“نمی توان از طریق تفکر دو گانه با چنین مسائل پیچیده ای برخورد کرد. حل چنین مسائلی نیازمند تغییر در رویکرد نسبت به مصالح است. به جای تعریف منحصرا فیزیکی و ملوس از مصالح ساخت، باید تعریفی ارائه شود که مفاهیم غیر فیزیکی را درنیز در برگیرد؛ ... چنین تعریفی از مصالح ـکه میدتوان آن را (غیر مادی) نیز خواند فرم های ساختمانی را از نگرش دو گانه ای که قائل به جدایی میان ایده ها از مواد، مشاهدات از ذهنیت ها و پروسه ی ساخت از ادراک است، رها می سازد. این امر سبب می شود که فرم ها ی ساخته شده بتوانند اهداف متعدد وتقابل های موجود را پاسخ گو باشند؛
ونیز بتوانیم نقش فانکشن (function ) رادر شکل گیری فرم، از نو تعریف کنیم، به طوری که مفهوم آن در معماری نیز با آن چه که از فانکشن در سایر علوم استنباط می شوند،هم سو شود.”
ما می توانیم تعریف دو باره ای از عملکرد ارایه کنیم و این جدال تاریخی و بد نتیجه راو ظن جدایی غیر محتمل فرم از عملکرد را پایان دهیم و ادعا کنیم که:
"فرم تابع عملکرد است" و "عملکرد شامل هر آن چیزیست که فرم حامل ان است"
آیا این تعریف را می پذیرید و با ما همراه می شوید؟...و تعریف را چنین کامل کنیم که ...
منبع : کانال تلگرام دکتر علیرضا رضوانی : https://t.me/rezvani_archi
تذکر : استفاده از مطالب وب سایت ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) فقط با ذکر منبع و لینک بلامانع است . کلیه حقوق، محتوا و طراحی سایت متعلق به وب سایت ستاوین میباشد. در غیر این صورت مراتب از طریق مراجع قانونی پیگیری خواهد شد .
دوستان و همراهان عزیز ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) ، با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را در ارائه هر چه بهتر مطالب و اهداف مان، که همانا ارتقا جایگاه و فرهنگ معماری می باشد ، یاری کنید . منتظر دیدگاه های شما عزیزان هستیم . . .
ترجمه شده توسط تحریریه ستاوین - (علیرضا اورعی)